جدول جو
جدول جو

معنی چوب دوک - جستجوی لغت در جدول جو

چوب دوک
غوش، (فرهنگ اسدی در کلمه غوش،) ظاهراً نام مطلق ساز یا سازی بخصوص باشد، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چوب دست
تصویر چوب دست
چوبی که در دست می گیرند، عصا، دستوار، دستواره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چوب دار
تصویر چوب دار
کسی که کارش خرید و فروش گوسفند است، گله دار، گوسفنددار، گرزدار، چوبک زن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چوب دنگ
تصویر چوب دنگ
دنگ، دستگاهی که با آن شلتوک را می کوبند تا برنج از پوست جدا شود، آلت شالی کوبی
فرهنگ فارسی عمید
(بِ فَ لَ)
قطعه چوبی است استوانه ای که هر دو سرش را سوراخ کنند یا دو سوراخ در دو سوی آن ایجاد کنند و ریسمانی از آن دو سوراخ بگذرانند و معلمان آن طناب را که دو سرش در دو سوراخ چوب بند شده است گرد هر دو پای طفل بازی گوش افکنند و تاب دهند تامحکم شود آنگاه بر کف پای او چوب زنند:
در این تازه مکتب برای کتک
ز باران و باد است چوب فلک.
طغرا (از آنندراج).
رجوع به فلک شود
لغت نامه دهخدا
شویندۀ چوب،
چنبۀ گازری و کدین، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
از قرای بلوک چنارانست بسمت قوچان. (مرآت البلدان ج 4 ص 276)
لغت نامه دهخدا
پوشندۀ چوب،
از چوب پوشیده شده، پوشیده از چوب، مستور و پنهان در چوب، صفت سقفی که با تیرهای چوبی ساخته شده باشد، خانه ای که سقفش از چوب پوشیده شده باشد، سقفش چوب پوش است، یعنی از چوب پوشیده است و در ساختمانش چوب بکار رفته است، نظیر: تیرپوش و جز آن
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان طبس بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 7 هزارگزی شمال باختری درمیان بر سر راه شوسۀ بیرجند به درمیان واقع شده، دامنه و گرمسیر است و27 تن سکنه دارد، آبش از قنات، محصولش غلات و شلغم وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَبِ دَ وَ)
شرطبندی و گرو بستن در دویدن است. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چوب فلک
تصویر چوب فلک
چوب کیفز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چوب عود
تصویر چوب عود
رادبوی
فرهنگ لغت هوشیار
چسبناک، بسیار چسبناک
فرهنگ گویش مازندرانی
مرغ حق، از اصوات برای فراخواندن ماکیان، نوعی گنجشک مهاجر.، گنجشک مگس خوار
فرهنگ گویش مازندرانی
دوک چهارپر پشم ریسی
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی به صورت حرف تی که نوک تیز است و برای نشا در زمینهای سفت
فرهنگ گویش مازندرانی